سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علودانی «علاء الدین» - غزنی- ناهور
 
پیوندهای روزانه
لینک های مفید

سال نو را به همه دوستان و خوانندگان عزیز تبریک گفته و آرزو دارم سال سرشار از موفقیت و شاد کامی داشته باشند.

دوستان! وقت تان خوش، دل تان بهاری باد.

برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز

چو آتش در درخت افکند گلنار
دگر منقل منه آتش میفروز

چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست
حسدگو دشمنان را دیده بردوز

بهاری خرمست ای گل کجایی
که بینی بلبلان را ناله و سوز

جهان بی ما بسی بودست و باشد
برادر جز نکونامی میندوز

نکویی کن که دولت بینی از بخت
مبر فرمان بدگوی بدآموز

منه دل بر سرای عمر
سعدی
که بر گنبد نخواهد ماند این کوز

 

باد بهارى وزید، از طرف مرغزار
باز به گردون رسید، ناله ى هر مرغ زار 

سرو شد افراخته، کار چمن ساخته
نعره زنان فاخته، بر سر بید و چنار

گل به چمن در برست، ماه مگر یا خورست
سرو به رقص اندرست، بر طرف جویبار

شاخ که با میوه هاست، سنگ به پا می خورد
بید مگر فارغست، از ستم نابکار

شیوه ى نرگس ببین، نزد بنفشه نشین
سوسن رعنا گزین، زرد شقایق ببار

خیز و غنیمت شمار، جنبش باد ربیع
ناله ى موزون مرغ، بوى خوش لاله زار

هر گل و برگى که هست، یاد خدا می کند
بلبل و قمرى چه خواند، یاد خداوندگار

برگ درختان سبز، پیش خداوند هوش
هر ورقى دفتریست، معرفت کردگار

وقت بهارست خیز، تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار

بلبل دستان بخوان، مرغ خوش الحان بدان
طوطى شکرفشان، نقل به مجلس بیار

بر طرف کوه و دشت، روز طوافست و گشت
وقت بهاران گذشت، گفته ى
سعدى بیار

ز کوى یار می آید نسیم باد نوروزى
از این باد ار مدد خواهى چراغ دل برافروزى

چو گل گر خرده اى دارى خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلط ها داد سوداى زراندوزى

ز جام گل دگر بلبل چنان مست مى لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزى

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانى
به گلزار آى کز بلبل غزل گفتن بیاموزى

چو امکان خلود اى دل در این فیروزه ایوان نیست
مجال عیش فرصت دان به فیروزى و بهروزى

طریق کام بخشى چیست ترک کام خود کردن
کلاه سرورى آن است کز این ترک بردوزى

سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آى
که بیش از پنج روزى نیست حکم میر نوروزى

ندانم نوحه قمرى به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمى دارد شبانروزى

می اى دارم چو جان صافى و صوفى می کند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزى

جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین اى شمع
که حکم آسمان این است اگر سازى و گر سوزى

به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقى که جاهل را هنیتر می رسد روزى

مى اندر مجلس آصف به نوروز جلالى نوش
که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزى

نه
حافظ می کند تنها دعاى خواجه تورانشاه
ز مدح آصفى خواهد جهان عیدى و نوروزى

جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزى



برچسب‌ها:
[ شنبه 90/12/27 ] [ 10:38 صبح ] [ محمدهاشم حسینی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
همیشه نظرات شما را با اشتیاق می خوانم
بازدید امروز :8
بازدید دیروز :7
کل بازدید :182380
اوقات شرعی
><